با نشان دادن عکس رهبر به مردم می گفتم برای سلامتی امام خمینی صلوات بفرستید
با نشان دادن عکس رهبر به مردم می گفتم برای سلامتی امام خمینی صلوات بفرستید
# سال 1357 که انقلاب پیروز نشده بود 13 ساله و نوجوان پر شور و شلوغی بودم . به سهم خودم در اکثر تظاهرات مردم نراق بر علیه حکومت جبار پهلوی شرکت داشتم . ابتدای مبارزه و راهپیمایی شب ها از مسجد جامع شروع می شد و پاسگاه ژاندارمری هم خودش را درگیر با موضوع نمی کرد و یا جرات نداشت .

احمد ابوالحسنی
26 دی 1357 روز فرار محمد رضا شاه از ایران را به خوبی یاد می آورم که مردم انقلابی دلیجان با ماشین و موتورسیکلت های زیاد به نراق آمدند و در میدان شهرمان همه با هم به شادی و هلهله و پایکوبی پرداختند .

# تظاهرات ضد شاهنشاهی که انجام می شد من و اسماعیل حبیبی که هم سن و سال بودیم و دوستی با هم داشتیم هر کدام چوبی درست کردیم و عکس حضرت امام خمینی(ره) را بالای آن وصل کردیم .
خوشحال و مغرور بودیم که بین جمعیت آزادیخواه و عدالت جو با آن قد و قواره کوچک حضور داریم . بعضا نیز پلاکاردمان را داخل مغازه ها می کردیم و از صاحبان آن می خواستیم برای سلامتی امام صلوات بفرستند .
حاج احمد ابوالحسنی در زمان اسارت
# پنج شنبه 15/8/1357 در همان سن 13 سالگی با جمعیت نراق به سمت قبرستان پایین(وادی السلام) به صورت تظاهرات در حال حرکت بودیم . نزدیکی های پاسگاه ژاندارمری سربازان و درجه داران با تجهیزات کامل مقابل مردم ایستادند و گفتند حق ندارید با شعار بر علیه سلطنت پهلوی عبور کنید .
روحانیون جلودار بودند و شور انقلابی بالا بود . جمعیت قدم های استوارشان را جلوتر گذاشتند که استوار محرم رضایی به زانو نشسته و تیر هوایی شلیک کرد . مردم هراسان هر کس به جایی پناه می گرفت . یکی دو روحانی با عده ای از مردم مقاومت کردند و سرانجام باقی مانده جمعیت مسیر را به سمت گورستان ادامه دادند .
22 بهمن 1357 انقلاب پیروز شد . مدت کوتاهی نگذشته بود که ارتش عراق به ایران اسلامی جنگ را تحمیل کرد و در سن 16 سالگی برای دفع تجاوز دشمن به جبهه اعزام شدم . دومین بار طی عملیات فتح المبین دومین روز نوروز 1361 در جبهه شوش به اسارت عراقی ها در آمدم و تا مرداد 1369 مقاومت کردم تا لحظه شکوهمند آزادی فرا رسید .
آزاده جانباز حاج احمد ابوالحسنی فرزند عزت الله اهل شهر نراق 12/11/1392